فقط برای تو
سکوت کن......
صدایت ثانیه هایم را به تسلیم در آورده است...
تمام حرفهایت به تکرار بزرگترین عقربه ی ساعت خلاصه می شوند در من...
قرار بر این بود که هر دو بگوییم...اما..!
در تعبیر نبودنت و این همه گوش بودنم تنها درد فرهادی را می فهمم که صدای تیشه اش شیرین بود..
کجاست..؟بگو.. بگو..ابر من کجاست بارانم.. ؟؟؟!!!
[ چهارشنبه 90/8/25 ] [ 1:22 عصر ] [ فریبا ]
بدون نظر