تو تویی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!
سرعت....
چشمش به دختر افتاد..دلش لرزید...رو به تخته ی کلاس برگشت و فرمول سرعت را نوشت:
v=x.t
فکر کرد وقتش رسیده ..بالاخره تصمیمش را گرفته بود.رو به کلاس برگشت..او نبود.جایش دانشجوی دیگری نشسته بود.
قدمی با عصا برداشت و عینکش را با انگشت به چشمش نزدیک تر کرد.....
جای همه ی دانشجوهای قبل کسانی دیگر نشسته بودند....دیر بود......
فرمول سرعت را خوب می دانست... اما مفهومش را هرگز نفهمیده بود!!!!!!!
از کتاب تو تویی................
[ چهارشنبه 89/12/11 ] [ 1:10 عصر ] [ فریبا ]
نظر